عراق پیش از حمله متجاوزانه به خاک ایران، نقشه هایی در کتابهای درسی مدارس چاپ کرده بود که از خوزستان ایران را به عنوان "عربستان" نام برده، به جای آبادان نوشته شده بود "عبادان"، به جای خرمشهر "محمره" بجای سوسنگرد "خفاجیه"، و به جای اهواز "الاحواز"مهر ماه سال 59 هنگامی که ارتش تا دندان مسلح عراق در برابر تعداد کمی از رزمندگان محلی مستقر در خرمشهر زمینگیر شد و 45 روز تلفات داد تا بتواند شهر را بگیرد، در توجیه مقاومت سپاه و نیروهای مردمی در خرمشهر، رادیو عراق برای اینکه بر این افتضاح عظیم ارتش عراق سرپوش بگذارد، اعلام کرد "مقاومت نیروها در خرمشهر، در اثر ترس از جوخه های اعدامی است که به منظور اعدام افراد فراری از جبهه، در پشت سر نیروهای ایرانی تشکیل شده است."
- عراق برای اشغال خرمشهر در پاییز سال 1359، که فقط دهها تن از بچه های سپاه و بسیج و مردم محلی با کمترین سلاح و مهمات در آن بودند، 45 روز پشت دروازه های خرمشهر جنگید و تلفات داد.
در عملیات "بیت المقدس"- اردیبهشت/خرداد سال 1361- که منجر به آزادسازی شهر خرمشهر و مناطق وسیعی از جنوب کشور شد، ارتش عراق با بجای گذاردن 16 هزار کشته و زخمی و 19 هزار اسیر، مجبور به فرار شد.
- در عملیات "بیت المقدس" 5400 کیلومتر مربع از اراضی جمهوری اسلامی از جمله مراکز مهمی چون شهر خرمشهر، هویزه، و پادگان حمید، طی 25 روز نبرد سخت توسط رزمندگان اسلام از اشغال دشمن آزاد شد.
- خرداد سال 61 رزمندگان اسلام فقط در یک روز و نیم نبرد در خرمشهر، که دهها هزار سرباز عراقی مجهز به پیشرفته ترین سلاحها، تانکها و تجهیزات در آنجا مستقر بودند، این شهر را آزاد کردند.
- در عملیات بزرگ فتح المبین، تبلیغات عراق از "تار و مار شدن 12 لشکر ایران"، در حملات موفق عراق و "به کنترل گرفتن اوضاع جبهه های شوش و دزفول" سخن گفت، و در عملیات بیت المقدس که به آزادسازی خرمشهر انجامید، عراق از "وارد آوردن خسارات سنگین به نفرات و تجهیزات ایرانیها" و "سرکوب نیروهای ایرانی و به اسارت گرفتن آنها" سخن به میان آورد.
- عراق در سال 61 سنگین ترین ضربه ها را از ایران خورد که عمده آن فتح خرمشهر بود. در آن سال، رژیم متجاوز صدام، هر لحظه کار خود را تمام شده می دانست ولی با کمکهای تسلیحاتی و مالی کشورهای غربی از جمله آمریکا این ضعف را جبران کرد. صدام، در مراسم اعطای نشان به "حمید شعبان" فرمانده نیروی هوایی عراق، در این باره گفته است:
سال 1982م (1361) برای ما سال خیلی دشواری بود. در آن سال از محمره(خرمشهر) عقب نشینی کردیم و از بوق و کرناهای ایران، آهنگ اشغال بصره و اشغال سرزمینهای عراق شنیده می شد. با وجود همه اینها، تصمیم گرفتیم فقط از بغداد دفاع کنیم، چون با خود گفتیم باید به فکر آن لحظه بود که سربازان ایرانی به پیش می تازند و به سوی بغداد می آیند. از این رو، گارد ریاست جمهوری را فقط برای دفاع از بغداد بسیج و آماده کردیم. بنا داشتیم گارد ریاست جمهوری را در اطراف شهر بغداد مستقر کنیم تا بتواند در خارج از پایتخت همراه با پرسنل دیگر ارتش با دشمن پیکار کند."
چرا پس از فتح خرمشهر جنگ ادامه پیدا کرد و جنگ تمام نشد؟
مقدمه: این سوال برای اولین بار توسط گروهک نهضت آزادی 9 ماه پس از فتح خرمشهر مطرح شد و اساسا در ایام فتح خرمشهر چنین بحثی در افکار عمومی و گروهای سیاسی مطرح نبود. حتی در نظر سنجی که توسط نهاد نخست وزیری در مورد ادامه جنگ و ورود به خاک عراق را (در صورتی که عراق شرایط ما را نپذیرد) انجام گرفت ٬ بیش از 70 درصد مردم به نبرد پس از فتح خرمشهر رأی مثبت دادند. و تنها 2 درصد گزینه صلح را برگزیدند.
اما جواب این پرسش:
1- پس از فتح خرمشهر ٬ هیچ پیشنهاد صلحی به جمهوری اسلامی ارائه نشد ٬ بلکه آنچه مطرح بود پیشنهاد آتش بس از سوی کشورهای غربی و سازمان ملل برای نجات عراق بود. وزیر امور خارجه آمریکا پس از فتح خرمشهر می گوید: این به نفع ماست که در منطقه آتش بس کنیم .
2- با فتح خرمشهر بیش از 5400 کیلومتر مربع از ایران آزاد گردید ولی هنوز حدود 5000 کیلومتر مربع دیگر از ایران اسلامی تحت اشغال دشمن بعثی بود که بار دیگر از حدود 2500 کیلومتر مربع از آن نیز عقب نشینی کردند . ولی هچنان 2500 کیلومتر مربع دیگر از قبیل شهرهای « سومار ٬ نفت شهر ٬ قصر شیرین ٬ مهران و مناطق « شلمچه ٬ طلائیه ٬قلاویزان ٬ میمک » در تصرف دشمن بود. و پذیرش آتش بس به معنای حضور دائمی آنان در ایران و ادامه اشغال بود .
3- از آغاز تهاجم عراق مسئولان ایران همواره خواهان صلح شرافتمندانه و عادلانه شامل : عقب نشینی ٬آتش بس ٬ تعیین متجاوز ٬ پرداخت غرامت ٬ آزادی اسرا و .... بودند اما جریان نفاق داخلی و سردمداران کفر جهانی در کمال بی انصافی ما را به جنگ طلبی متهم کرده و می کنند و بنا داشت که آتش بس خائنانه را تحت پوشش واژه صلح مطرح و ادامه دفاع مقدس را از این طریق ٬ زیر سوال ببرد . محسن رضایی در این باره می گوید: اینکه گفته می شود بعد از آزادی خرمشهر چرا صلح نکردید ٬ باید بگویم که هیچ پیشنهاد صلحی تا چهار سال بعد از ازادی خرمشهر به ایران نشد و فقط چند طرح آتش بس ارائه شد که اگر قبول می کردیم ٬ جنگ 50 سال به طول می انجامید.
4- گروهی نیز نیز شبهه پرداخت غرامت پس از فتح خرمشهر را مطرح می کنند که این هم از ادعاهای دروغ است . هاشمی رفسنجانی در این رابطه می گوید: وقتی خرمشهر فتح شد ٬ شایعاتی در مورد پیغام صلح یا دادن پول در کشور مطرح بود ٬ ولی ما که مسئول بودیم می دانستیم این شایعات دروغ است.
راستی اگر بعد ازفتح خرمشهر ٬ آتش بس را می پذیرفتیم و یا به عنوان غرامت جنگی را می گرفتیم عزت امروزمان را داشتیم ؟ و امروز سوال نمی شد که چرا دفاع مقدس را تا گرفتن حقمان ادامه ندادیم ؟ چرا همانند قاچاریه و پهلوی وطن فروشی کردیم ؟
چه روز باشکوهی است سوم خرداد، روزها و شبهای منتهی به آن، سراسر خاطره و نیایش است و چه باشکوه که نخلها همچنان ایستادهاند. نخلها هنوز ایستادهاند تا مقاومت را به رخ تاریخ بکشند، کارون همچنان جریان دارد تا رفتن و پیوستن را متجلی سازد.
نخلها هنوز ایستادهاند تا ما بدانیم مردان و زنان این سرزمین چگونه از خود عبور کردند...
نخلها بیدارند و از راز و رمز شب، سنگر و سکوت و ستاره میگویند، نخلها ایستادهاند،
خدایا ! فردا چه خواهد شد...
خدایا! چه میشود اگر خورشید بر سرزمین طلایی "خرمشهر" فرود آید و بر دستان زنان و مردانش بوسه زند، سزاوارست اگر ماه بر پیشانی این سرزمین سجده کند.
خدایا! سزاوارست اگر ستارهها یکی یکی بر زمین آیند تا در برابر عظمت فرزندان این خاک کرنش کنند.
روبروی مسجد جامع خرمشهر، ایستادهام چه رازها در خود دارد و چه سکوتی که سرشار از ناگفتههاست، چه ایثارها به یاد دارند، احساس میکنم دیوارهای مسجد نیز خاضعانه در برابر صبوری دادن سرزمین آتش و خون تعظیم میکند.
چه عظمت باشکوهی، چه لحظه فراموشنشدنی، و چه لبخند زیبایی است که روز و آفتاب بر شهیدان روا میدارند. چه زیباست شکوه باران که قامتش را برای شهیدان خم میکنند.
خدایا! کجایند آن مردان به ادعایی که از نور هدیه میچیدند.
کجاست فریاد الله اکبر مردان خدایی که قلب دشمن را میشکافتند.
خدایا! صدای گلوله رانشنیدهام، صدای زوزه خمپاره رانشنیدهام.صدای سوت نارنجک را نشنیدهام، رد گل آلود پای دشمن را ندیدهام اما به یاد دارم غارت خانه و کاشانه مردم را ... چگونه میتوان از ناجوانمردی سیمهای خاردار و میدان مین نگفت.
چگونه میتوان کتاب تاریخ را بست و نگفت که دشمن چگونه به خود اجازه داد شهری را ویران، مادری را منتظر و فرزندی را از خانهاش بیرون کند.
چگونه میتوان آرام نشست و بر سوگ "لالههای سرخ"با باران همراه نشد.
خدایا! حال چگونه میتوان از جلال و شکوه شبهای "مسجدجامع" نگفت و دم نیاورد. چگونه میتوان در برابر بزرگی مردان و زنان این سرزمین سکوت کرد و هیچ نگفت! مگر میشود؟ چگونه میتوان در قطار قدیمی تکرار در خطوط موازی ماندن و رفتن، در جا زد و در برابر مردمی که به زیبایی ایستادند، ساکت ماند!
خدایا! به من ارزانی دار آن توانی را که بتوانم جاری کنم آنچه را که گذشت.
اکنون صدای نیایشهای محمد،بهنام ، سجاد و.. است که در کوچههای خرمشهر جاری و ساری است.
خدایا! چگونه میتوان از بال کبوتران که التماس رفتن داشتند، نگفت و پروازشان را نستود. به یقین هیچ کس نمیتواند از این عبور کند که در هیچ سنگری نشانی از "ورود ممنوع"نبود و خط سادگی خط همه عاشقان این سرزمین بود...
نمیتوان از این گذشت که نوجوانی به مادرش التماس میکرد "خرمشهر" تنهاست، باید بروم، رفت اما ماند و جاودانه شد...
چگونه میتوان از "بهنام محمدی" نوجوانی که با تمام وجودش با تمام ایمان و اعتقادش از سرزمین و آرمانهایش دفاع کرد بیآنکه ادعایی کند ... نگفت. باید اور ا ستود که پرواز پرنده ستودنی است.
او "آزادی" را نثار دستهای ناتوان پیرمردی کرد که در پشت نگاه سراپا مهربانیاش تنها داراییاش را هدیه داد.
او "شجاعت"را نثار مادری کرد که تنها امید زندگیاش را تقدیم کرد.
آری! چگونه میتوان سکوت کرد و نگفت که 45" روز " مقاومت یعنی شکستن دشمن، یعنی عشق و ایمان، یعنی اعتقاد، یعنی رستن از اسارت دنیا و پیوستن به حق ... آزادی به معنای مطلق کلمه!
با تمام وجود،
تنها میتوان گفت "خرمشهر را خدا آزاد" کرد...
و تنها میتوان گفت: ای جادههای سخت ادامه، ما را لیاقت رفتن نیست...؟
یاد همه شهدا به ویژه شهدای سوم خرداد خرمشهر گرامی و جاودان باد.
کسی که غیبت و حضور حضرت حجت (ع) برایش یکسان باشد به حضرت راه پیدا می کند. تا وقتی شخص می خواهد حضرت بیایند و پدر آدمهای بد را در بیاورند و انتقام از ظالمین بکشند از دیدن حضرت خبری نیست . هر وقت عبد و تسلیم شدی و فاعلیت خدا را در همه حوادث دیدی و به آن تن دادی ٬ آن وقت برای ملاقات با حجت خدا آماده شده ای.
اللهم عجل لولیک الفرج
۱-به دست آوردن شناخت صفات و ویژگی های آن جناب و علایم حتمیه ظهور ایشان .این امر به دو دلیل لازم است :
دلیل عقلی: باید انست که لازم است صفات خاص آن حضرت شناخته شود تا آنچه از غیر خودش جدا و تشخیص گردد. به گونه ای که بین مدعی راستگو و دروغگو فرق بگذارد.
دلیل نقلی : روایاتی است که بر اهمیت شناخت ایشان دلالت دارد مثلا روایتی از عمر بن ابان به نقل از امام صادق علیه السلام: هر کس امام خودش را بشناسد همانند کسی است که در خیمه امام منتظر باشد .و هم چنین روایتی دیگر از ایشان که میفرمایند: نشانه ها را بشناس چون اگر نشانه ها را شناخت دیگر پس از هدایت گمراه نخواهد شد و به فریبکاران تمایلی پیدا خواهد کرد.
مکیال المکارم -جلد ۲ -صفحه ۱۶۸
ادامه دارد.....