رمضان

فصل عشق و عاشقی با خدا

فصل عشق و عاشقی با خدا

رمضان

به نام خدا
سال 61 هجری شمسی عملیاتی اتفاق افتاد به نام رمضان
همچون سال 61 هجری قمری تشنگی حرف اول را می زد.
اکثر شهدای این عملیات مانند مادرشان حضرت زهرا گمنام باقی ماندند.
به یاد شهدای مظلوم عملیات رمضان که در ماه خدا با خدا عشق بازی کردند


شهید رمضان: «احمدرضا پزشکی»
خدایا مرا از تمام وابستگی ها جز وابستگی به خودت و از تمام عشقها جز عشق به خودت رهایم ساز .

بایگانی
آخرین مطالب

۱۷ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است


حضرت عباس بن علی علیهماالسّلام دل و اندیشه همگان را مسخّر خود کرد و براى آزادگان در همه جا و هر زمان سرودى جاودانه گشت؛ زیرا براى برادرش دست به فداکارى بزرگى زد، برادرى که در برابر ظلم و طغیان خروشید و براى مسلمانان عزت جاودانه و عظمتى همیشگى، به ارمغان گذاشت

افتخارات حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام:

تسلیم

حضرت عباس علیه السلام همه امور خود را به برادرش سیدالشهداء علیه السلام سپرد و
در همه مراحل و مواقف ، متابعت از او را بر خود واجب کرد تا آنکه در راه او به
شهادت رسید؛ زیرا به امامت برادرش که مبتنى بر ایمان استوار به خداوند است آگاهى
داشت و درستى راه و نیت خالص و راءى اصیل برادر را مى دانست و بدانها باور داشت

 

تصدیق

حضرت ابوالفضل علیه السلام، ریحانه رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله را در تمامى
مواقف و دیدگاهها تصدیق کرد و هرگز در درستى و عدالت آرمان او به خود شک راه نداد و
یقین داشت برادرش بر حق است و هرکه با او سر ستیز دارد در گمراهى آشکار است .

 وفادارى

یکى دیگر از صفات نیکى که امام صادق علیه السّلام به عموی بزرگوارشان نسبت مى
دهد، وفادارى است ؛ هر پیمانى را که در راه دفاع از برادرش امام حق و حقیقت
اباعبداللّه الحسین علیه السّلام با خدا بسته بود بجا آورد و در سخت ترین شرایط و
مراحل در کنار برادر ایستاد و از او جدا نشد تا آنکه دستانش قطع شد و خود در راهش
به شهادت رسید. وفادارى که از والاترین صفات است ، از ویژگیهاى اساسى و عناصر وجودی
حضرت ابوالفضل علیه السّلام بود، او آفریده شده بود تا نسبت به حق وفادار باشد.

 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۳ ، ۲۱:۱۰
mir hadi

                                 

 امام حسین علیه السلام مجرا و نهری بین خدا و خلق است . هر کس  غرق او شود او را  بالا می برد. 

        حب الحسین سرالاسرار شهداست.( شهید آوینی)

       میلاد پربرکت امام عشق حضرت اباعبد الله الحسین علیه السلام بر تمام شیعیان جهان مبارک باد         

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۳ ، ۱۴:۳۰
mir hadi
صدای انفجار آمد و سنگرش رفت هوا ٬ هر چه صدایش زدیم جواب نداد . سرش شده بود پر از ترکش ٬ توی جیبش یک کاغذ بود که نوشته شده بود :  گناهان هفته

شنبه : احساس غرور از گل زدن به طرف مقابل

یکشنبه : زودتر تمام کردن نماز شب

دوشنبه : فراموش کردن سجده  شکر یومیه

سه شنبه : شب بدون وضو خوابیدن

چهارشنبه : در جمع  با صدای بلند خندیدن

پنج شنبه : سلام  کردن  فرمانده  زودتر از من

جمعه : تمام کردن صلوات های مخصوص جمعه  و رضایت دادن به 700 صلوات

اسمش حسینی بود تازه رفته بود دبیرستان !

لطفا کمی تأمل کنیم ٬ گناهان ما کجا و گناهان این شهید کجا..... ٬ ببینیم این شهید از نفس خودش حساب می کشد قبل از اینکه از نفسش حساب بکشند ......................

و چقدر زیبا روایت حضرت علی (ع) که می فرمایند: «حاسبوا  انفسکم قبل ان تحاسبوا »را عملیاتی کرده .  
                                                    

                                            ( نسأل الله منازل الشهدا)

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۵۸
mir hadi

                            

تلاطمات و نا آرامی هایی که در روزگار ما در سراسر عالم بروز نموده است ٬ حاوی بشارت بزرگی است . جهان از درد زایمان به خود می پیچد و عن قریب فرزندی را بیرون خواهد داد.

این همه لاف زدن و مدعی اهل ظهور

                     پس چرا یار نیامد که کنارش باشیم

سالها منتظر سیصد و اندی مرد است

                     آن قدر مرد نبودیم که کنارش باشیم 

                                                                                                                                                                              (آیت الله بهجت)

 

الّلهم عَجّل لِولیک الفَرج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۳ ، ۰۵:۵۳
mir hadi

تکالیف عصر غیبت :

2- رعایت ادب نسبت به یاد او : با القاب شریف از ایشان یاد شود مثل حجت ٬ یا قائم ٬ مهدی ٬ صاحب الامر و صاحب الزمان (عج) و ترک تصریح به نام شریف اصلی ایشان که هم اسم رسول خدا صلی الله علی و آله « م ح م د» است

3- محبت او به صورت خاص : پس باید نهایت اهتمام در آنچه مقتضای محبت نسبت به ایشان انجام دهیم ٬ در وجوب محبت تمام ائمه معصومین (علیه السلام) تردیدی نیست و اینکه دوستی ایشان بخشی از ایمان و شرط قبولی اعمال است ٬ در این باره اخبار متواتری می باشد ولی در اهتمام به محبت مولایمان حضرت حجت (علیه السلام ) خصوصیتی است که سبب شده به صورت مخصوص به آن امر گردد و این امر از 2 جهت است :

1- عقل: توضیح اینکه سرشتها بر محبت کسی که به آنها نیکی کند و کسی که واسطه احسان به آنها باشد ساخته شده است . از همین روی در حدیث داریم خدای متعال به موسی علیه السلام وحی فرمود که مرا نزد خلقم محبوب کن و خلقم را نزد من محبوب گردان . موسی علیه السلام  گفت : ای پروردگارا چگونه این کار را انجام دهم ؟ فرمود : به آنها نعمتها و بخشش های مرا یادآوری کن تا مرا دوست داشته باشند. حضرت حجت علیه السلام هم به ما بسیار محبت دارند و احسان می کنند و باید بدانیم که تمام آنچه از نعمتهای فراوان و عنایات بی پایان خدا ما را گرفته به برکت ایشان است . پس عقل حکم می کند که او را دوست بداریم .

2- نقل : یعنی ما باید طبق روایاتی که ما را امر به محبت ایشان کرده عمل کنیم مانند این روایت که از رسول خدا صلی الله علیه و آله منقول است که در شب معراج خداوند نور ایشان را به پیامبر نشان داده و می فرماید: او ( حضرت حجت علیه السلام ) حلالم را حلال و حرامم را حرام می نماید و از دشمنانم انتقام می گیرد ٬ ای محمد او را دوست بدار که من اورا و دوست دارنده او را ٬دوست دارم.

و سر این مطلب در چند چیز است که انشاءالله در قسمت بعد خواهد آمد.

وصل الله علی محمد و آله وسلم.

مکیال المکارم .جلد ۲صفحه ۲۰۰.التماس دعا

 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۳۰
mir hadi

شما اگر وارد منزلی شدید که می دانید این خانه نه صاحبی دارد نه حسابی نه دوربینی در کار است نه کنترلی ٬ هیچ دلیلی برای نظم و دقت و انظباط برای کارهای شما نیست. درِ خانه رها ٬ ما هم رها هستیم . هر چه ریخت و پاش نکنیم و نفس خود را کنترل کنیم ضرر کرده ایم ولی اگر بدانیم که این خانه صاحب و حسابی دارد و تمام رفتارهای آن زیر نظر اوست ٬ به گونه ای دیگر زندگی خواهیم کرد. اگر ایمان بیاوریم که این هستی صاحبی دارد به نام خداوند حکیم و حسابی در کار است به نام معاد و برای تمام افکار و رفتار و گفتار ما پاداش یا کیفری هست ما نیز حساب کار خود را می کنیم و خواسته های نفس سر کش خود را مهار می کنیم . کارهایی را که صاحبخانه نمی پسندد انجام نمی دهیم زیرا میدانیم به حساب تمام این کارها رسیدگی می شود و خدا در کمین است.

حضرت علی (ع) نیز در حکمت 252 نهج البلاغه می فرمایند: خدا ایمان را برای پاکسازی دل ازشرک به خدا قرارداد.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۳ ، ۱۸:۵۵
mir hadi

محمدباقر نیک خواه:
شب عملیات رمضان نزدیکیهاى پاسگاه زید بودیم . عملیات حدود
بیست کیلومتر پیاده روى داشت . باید براى نماز از قبل وضو می داشتیم چرا که شاید
مجبور می شدیم نماز را در حال حرکت بخوانیم . خمپاره اى نزدیک مان منفجر شد. همه در
حال وضو گرفتن بودیم . ترکشى خورد به سر یکی از بچه ها که داشت مسح سر می کشید با
خونسردی و لبخندی بر لب . خون از سرش جوشید و با آب وضوی صورتش آمیخت . اما خنده
هنوز روی صورتش بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۴۴
mir hadi

جمله‏هایى کوتاه در منش و روش زندگى حضرت بیان مى‏شود که هم‏برکت است و پر مایه برکتى است و هم برنامه به زیستى وخداپسندانه:

1 آن قدر حضرت متواضع و فروتن بود که متن روایت او را«خاضع الطرف‏» مى‏نامد یعنى به زمین نگاه مى‏کرد و سر را کمتربالا مى‏برد، این چنین با وقار و متین... با ادب و فروتن. چنان‏در برابر خالقش خاضع و خاشع بود که بیشتر سرفرود مى‏آورد و کمترسر را بلند مى‏کرد چه پیوسته خدا را حاضر و ناظر مى‏دید و لحظه‏اى‏بلکه کمتر از لحظه‏اى هم از یاد و ذکر خدا غافل نبود.

2 یکى دیگر از نشانه‏هاى بارز تواضع و خوى نیکویش این بود که‏به هر که مى‏رسید، پیشقدم در سلام کردن بر او بود، سلام که خودتحیت اسلامى است و پیامبر آن را به ما یاد داده، خود نیز بیش ازهمه و پیش از همه به آن عمل مى‏کرد و قبل از آنکه دیگرى بر اوسلام کند، او خود سلام مى‏کرد. هرگز پیامبر ملاحظه نمى‏کرد که آن‏فرد بزرگ است‏یا کوچک، دانشمند است‏یا بى‏سواد، ثروتمند است‏یافقیر. آرى حضرت آنقدر عظمت داشت که بر همه افراد بدون ملاحظه‏هاى‏ایسمى، شغلى، خطى، مسئولیتى، مالى و... سلام مى‏کرد و او بااینکه بزرگترین از هر نظر بود بر کوچکترین انسانها از هرنظر سلام مى‏کرد و بیشتربراى اینکه ما را به این سنت‏حسنه‏تشویق کند مى‏فرمود: سلام را نود و نه حسنه است و جوابش یک حسنه.

3 پیامبر هرگز بدون جهت‏سخن نمى‏گفت، و اگر سخنى مى‏گفت‏بیشترجنبه موعظه و پند داشت، یا مطلبى را مى‏آموخت و یا به معروف وخیرى امر مى‏کرد و یا از شر و منکرى مردم را باز مى‏داشت، تمام‏سخنانش سودمند و یک کلمه، نه بلکه یک حرف، پوچ و بى‏ارزش نبود،زیرا خوب مى‏دانست که: «و ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب عتید»وانگهى پیامبر اسوه است و الگو و اوست انسان کامل. پیامبر کسى‏است که نخستین آفریده پروردگار، نور مبارکش است: «اول ما خلق‏الله نورى‏» پس، از این نور کامل چیزى تراوش نمى‏کند جز نور، وهرچه مى‏گوید گفته خدا است «و ما ینطق عن الهوى ان هو الا وحى‏یوحى‏» .

4 و پیامبر هرگز از ذکر خدا غافل نمى‏شد. در روایت است: «ولایجلس و لایقوم الا على ذکر» او نمى‏نشست و برنمى‏خاست جز با ذکرو یاد خدا. پیامبر در هر آن قرین و همنشین ذکر خدا بود چه برزبان آورد و چه در دل گوید. او خود ذکر خدا را کفاره مجلس‏مى‏دانست و اعلام مى‏داشت که اگر در مجلسى یاد خدا نباشد یا ذکرى‏از اهل بیت که آن نیز یاد خدا است، پس آن مجلس بر اهلش وزر ووبال است و نحس است و شوم. و اگر حضرت مى‏خندید از تبسم تجاوزنمى‏کرد «جل ضحکه التبسم‏» زیرا قهقهه و خنده با صدا با شئون‏انسان مودب منافات دارد چه رسد به انسان کامل و چه رسد به اشرف‏مخلوقات.

5 یکى دیگر از موارد تواضع و فروتنى حضرت این بود که هر وقت‏وارد مجلس مى‏شد، هر جا که جاى خالى بود مى‏نشست، مانند ماخودخواهان یا نادانان نبود که دنبال صدر مجلس هستیم، و خیال‏مى‏کنیم که باید بالا و بالاتر نشست. اصلا آن جا که انسان والامى‏نشیند والا است نه آنکه انسان والا باید در جاى والا نشیند.

عزیزانم! قطعا این از تواضع است که انسان در جایى که خالى‏است‏بنشیند و هرگز منتظر نباشد که دیگران در برابرش قد علم‏کنند و برخیزند تا آن جناب را در صدر مجلس بنشانند. این حالت‏بدون تردید برخاسته از هواى نفس است و تکبر که باید زدوده شودو گاهى بلکه بیشتر به خاطر عقده‏هاى درونى و محرومیت‏هاى دیرینه‏است که شخص مى‏خواهد از این راه خودى را نشان دهد!!

6 پیامبر آرام و آهسته سخن مى‏گفت و هیچ گاه فریاد نمى‏زد وصدا را بلند نمى‏کرد. و مجلس آن حضرت نیز از چنان آرامشى‏برخوردار بود که عین ادب و تواضع است و کسى در مجلس پیامبربلند سخن نمى‏گفت «و اغضض من صوتک‏» و دستور هم همین بود که‏کسى صدایش را بالاتر از صداى رسول الله نکند «لاترفعوا اصواتکم‏فوق صوت النبى‏» و چون خود حضرت آهسته و آرام سخن مى‏گفت لذامجلسش بسیار آرام و باوقار بود که حتى صداى به هم زدن بال‏پرنده به گوش مى‏رسید.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۳ ، ۱۵:۰۴
mir hadi

 


              ستاره ای بدرخشید وماه مجلس شد         دل رمیده ما انیس و مونس شد

      نگارمن که به مکتب نرفت وخط ننوشت                       بغمزه مسئله آموز صد مدرس شد

ببوی او  دل بیمار عاشقان  چو صبا                                       فدای عارض نسرین وچشم نرگس شد


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۱۰
mir hadi

شما اول انگشت خود را در استمپ می گذاری و آن را جوهری می کنی و بعد پای یک قرارداد انگشت زده و آن را جوهری می کنی . یعنی تا این انگشت خود جوهری نشود نمی تواند برگ کاغذی را جوهری کند .

هندسه عالم هم همین است ما تا خود یک ویژگی و صفتی پیدا نکنیم نمی توانیم دیگران را دعوت کنیم تا آن ویژگی را داشته باشند.

قرآن نیز در مورد کسانی که مردم را دعوت به ویژگی هایی می کنند ولی خودشان آن ویژگی را دارا نیستند می فرماید: « لِمَ تَقولونَ ما لا تَفعَلون » چرا یک حرفهایی می زنید که خود انجام نمی دهید . (سوره صف آیه 2)

درست مثل سوزن که برای همه لباس می دوزد ٬ اما خود برهنه است یا مثل شمعی که اطراف خود را روشن می کند ٬ اما پای خودش تاریک است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۱۹
mir hadi