رمضان

فصل عشق و عاشقی با خدا

فصل عشق و عاشقی با خدا

رمضان

به نام خدا
سال 61 هجری شمسی عملیاتی اتفاق افتاد به نام رمضان
همچون سال 61 هجری قمری تشنگی حرف اول را می زد.
اکثر شهدای این عملیات مانند مادرشان حضرت زهرا گمنام باقی ماندند.
به یاد شهدای مظلوم عملیات رمضان که در ماه خدا با خدا عشق بازی کردند


شهید رمضان: «احمدرضا پزشکی»
خدایا مرا از تمام وابستگی ها جز وابستگی به خودت و از تمام عشقها جز عشق به خودت رهایم ساز .

بایگانی
آخرین مطالب

جمله‏هایى کوتاه در منش و روش زندگى حضرت بیان مى‏شود که هم‏برکت است و پر مایه برکتى است و هم برنامه به زیستى وخداپسندانه:

1 آن قدر حضرت متواضع و فروتن بود که متن روایت او را«خاضع الطرف‏» مى‏نامد یعنى به زمین نگاه مى‏کرد و سر را کمتربالا مى‏برد، این چنین با وقار و متین... با ادب و فروتن. چنان‏در برابر خالقش خاضع و خاشع بود که بیشتر سرفرود مى‏آورد و کمترسر را بلند مى‏کرد چه پیوسته خدا را حاضر و ناظر مى‏دید و لحظه‏اى‏بلکه کمتر از لحظه‏اى هم از یاد و ذکر خدا غافل نبود.

2 یکى دیگر از نشانه‏هاى بارز تواضع و خوى نیکویش این بود که‏به هر که مى‏رسید، پیشقدم در سلام کردن بر او بود، سلام که خودتحیت اسلامى است و پیامبر آن را به ما یاد داده، خود نیز بیش ازهمه و پیش از همه به آن عمل مى‏کرد و قبل از آنکه دیگرى بر اوسلام کند، او خود سلام مى‏کرد. هرگز پیامبر ملاحظه نمى‏کرد که آن‏فرد بزرگ است‏یا کوچک، دانشمند است‏یا بى‏سواد، ثروتمند است‏یافقیر. آرى حضرت آنقدر عظمت داشت که بر همه افراد بدون ملاحظه‏هاى‏ایسمى، شغلى، خطى، مسئولیتى، مالى و... سلام مى‏کرد و او بااینکه بزرگترین از هر نظر بود بر کوچکترین انسانها از هرنظر سلام مى‏کرد و بیشتربراى اینکه ما را به این سنت‏حسنه‏تشویق کند مى‏فرمود: سلام را نود و نه حسنه است و جوابش یک حسنه.

3 پیامبر هرگز بدون جهت‏سخن نمى‏گفت، و اگر سخنى مى‏گفت‏بیشترجنبه موعظه و پند داشت، یا مطلبى را مى‏آموخت و یا به معروف وخیرى امر مى‏کرد و یا از شر و منکرى مردم را باز مى‏داشت، تمام‏سخنانش سودمند و یک کلمه، نه بلکه یک حرف، پوچ و بى‏ارزش نبود،زیرا خوب مى‏دانست که: «و ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب عتید»وانگهى پیامبر اسوه است و الگو و اوست انسان کامل. پیامبر کسى‏است که نخستین آفریده پروردگار، نور مبارکش است: «اول ما خلق‏الله نورى‏» پس، از این نور کامل چیزى تراوش نمى‏کند جز نور، وهرچه مى‏گوید گفته خدا است «و ما ینطق عن الهوى ان هو الا وحى‏یوحى‏» .

4 و پیامبر هرگز از ذکر خدا غافل نمى‏شد. در روایت است: «ولایجلس و لایقوم الا على ذکر» او نمى‏نشست و برنمى‏خاست جز با ذکرو یاد خدا. پیامبر در هر آن قرین و همنشین ذکر خدا بود چه برزبان آورد و چه در دل گوید. او خود ذکر خدا را کفاره مجلس‏مى‏دانست و اعلام مى‏داشت که اگر در مجلسى یاد خدا نباشد یا ذکرى‏از اهل بیت که آن نیز یاد خدا است، پس آن مجلس بر اهلش وزر ووبال است و نحس است و شوم. و اگر حضرت مى‏خندید از تبسم تجاوزنمى‏کرد «جل ضحکه التبسم‏» زیرا قهقهه و خنده با صدا با شئون‏انسان مودب منافات دارد چه رسد به انسان کامل و چه رسد به اشرف‏مخلوقات.

5 یکى دیگر از موارد تواضع و فروتنى حضرت این بود که هر وقت‏وارد مجلس مى‏شد، هر جا که جاى خالى بود مى‏نشست، مانند ماخودخواهان یا نادانان نبود که دنبال صدر مجلس هستیم، و خیال‏مى‏کنیم که باید بالا و بالاتر نشست. اصلا آن جا که انسان والامى‏نشیند والا است نه آنکه انسان والا باید در جاى والا نشیند.

عزیزانم! قطعا این از تواضع است که انسان در جایى که خالى‏است‏بنشیند و هرگز منتظر نباشد که دیگران در برابرش قد علم‏کنند و برخیزند تا آن جناب را در صدر مجلس بنشانند. این حالت‏بدون تردید برخاسته از هواى نفس است و تکبر که باید زدوده شودو گاهى بلکه بیشتر به خاطر عقده‏هاى درونى و محرومیت‏هاى دیرینه‏است که شخص مى‏خواهد از این راه خودى را نشان دهد!!

6 پیامبر آرام و آهسته سخن مى‏گفت و هیچ گاه فریاد نمى‏زد وصدا را بلند نمى‏کرد. و مجلس آن حضرت نیز از چنان آرامشى‏برخوردار بود که عین ادب و تواضع است و کسى در مجلس پیامبربلند سخن نمى‏گفت «و اغضض من صوتک‏» و دستور هم همین بود که‏کسى صدایش را بالاتر از صداى رسول الله نکند «لاترفعوا اصواتکم‏فوق صوت النبى‏» و چون خود حضرت آهسته و آرام سخن مى‏گفت لذامجلسش بسیار آرام و باوقار بود که حتى صداى به هم زدن بال‏پرنده به گوش مى‏رسید.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۳ ، ۱۵:۰۴
mir hadi

 


              ستاره ای بدرخشید وماه مجلس شد         دل رمیده ما انیس و مونس شد

      نگارمن که به مکتب نرفت وخط ننوشت                       بغمزه مسئله آموز صد مدرس شد

ببوی او  دل بیمار عاشقان  چو صبا                                       فدای عارض نسرین وچشم نرگس شد


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۱۰
mir hadi

شما اول انگشت خود را در استمپ می گذاری و آن را جوهری می کنی و بعد پای یک قرارداد انگشت زده و آن را جوهری می کنی . یعنی تا این انگشت خود جوهری نشود نمی تواند برگ کاغذی را جوهری کند .

هندسه عالم هم همین است ما تا خود یک ویژگی و صفتی پیدا نکنیم نمی توانیم دیگران را دعوت کنیم تا آن ویژگی را داشته باشند.

قرآن نیز در مورد کسانی که مردم را دعوت به ویژگی هایی می کنند ولی خودشان آن ویژگی را دارا نیستند می فرماید: « لِمَ تَقولونَ ما لا تَفعَلون » چرا یک حرفهایی می زنید که خود انجام نمی دهید . (سوره صف آیه 2)

درست مثل سوزن که برای همه لباس می دوزد ٬ اما خود برهنه است یا مثل شمعی که اطراف خود را روشن می کند ٬ اما پای خودش تاریک است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۱۹
mir hadi
ناراحت شدم . به شهید صیاد گفتم : این چه کاریه شما می کنید ؟ چرا می روید اون طرف خط وسط عراقی ها ؟ کجای دنیا فرمانده نیروی زمینی ارتش می ره وسط دشمن . خیلی آرام گفت : من باید خودم به یقین برسم ٬بعد نیروهایم را بفرستم اون ور . گفت : باید برم که اگر پای بیسیم گفتم این کار باید بشه ٬ بدونم شدنی یا نه . تو هم حرص نخور نیروی زمینی بدون فرمانده نمیمونه بعد از من یکی دیگه.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۰۰
mir hadi

چرا پس از فتح خرمشهر جنگ ادامه پیدا کرد و جنگ تمام نشد؟

مقدمه: این سوال برای اولین بار توسط گروهک نهضت آزادی 9 ماه پس از فتح خرمشهر مطرح شد و اساسا در ایام فتح خرمشهر چنین بحثی در افکار عمومی و گروهای سیاسی مطرح نبود. حتی در نظر سنجی که توسط نهاد نخست وزیری در مورد ادامه جنگ و ورود به خاک عراق را (در صورتی که عراق شرایط ما را نپذیرد) انجام گرفت ٬ بیش از 70 درصد مردم به نبرد پس از فتح خرمشهر رأی مثبت دادند. و تنها 2 درصد گزینه صلح را برگزیدند.

اما جواب این پرسش:

1- پس از فتح خرمشهر ٬ هیچ پیشنهاد صلحی به جمهوری اسلامی ارائه نشد ٬ بلکه آنچه مطرح بود پیشنهاد آتش بس از سوی کشورهای غربی و سازمان ملل برای نجات عراق بود. وزیر امور خارجه آمریکا پس از فتح خرمشهر می گوید: این به نفع ماست که در منطقه آتش بس کنیم .

2- با فتح خرمشهر بیش از 5400 کیلومتر مربع از ایران آزاد گردید ولی هنوز حدود 5000 کیلومتر مربع دیگر از ایران اسلامی تحت اشغال دشمن بعثی بود که بار دیگر از حدود 2500 کیلومتر مربع از آن نیز عقب نشینی کردند . ولی هچنان 2500 کیلومتر مربع  دیگر از قبیل شهرهای « سومار ٬ نفت شهر ٬ قصر شیرین ٬ مهران و مناطق « شلمچه ٬ طلائیه ٬قلاویزان ٬ میمک » در تصرف دشمن بود. و پذیرش آتش بس به معنای حضور دائمی آنان در ایران و ادامه اشغال بود .

3- از آغاز تهاجم عراق مسئولان ایران همواره خواهان صلح شرافتمندانه و عادلانه شامل : عقب نشینی ٬آتش بس ٬ تعیین متجاوز ٬ پرداخت غرامت ٬ آزادی اسرا و .... بودند اما جریان نفاق داخلی و سردمداران کفر جهانی در کمال بی انصافی ما را به جنگ طلبی متهم کرده و می کنند و بنا داشت که آتش بس خائنانه را تحت پوشش واژه صلح مطرح و ادامه دفاع مقدس را از این طریق ٬ زیر سوال ببرد . محسن رضایی در این باره می گوید: اینکه گفته می شود بعد از آزادی خرمشهر چرا صلح نکردید ٬ باید بگویم که هیچ پیشنهاد صلحی تا چهار سال بعد از ازادی خرمشهر به ایران نشد و فقط چند طرح آتش بس ارائه شد که اگر قبول می کردیم ٬ جنگ 50 سال به طول می انجامید.

4- گروهی نیز نیز شبهه پرداخت غرامت پس از فتح خرمشهر را مطرح می کنند که این هم از ادعاهای دروغ است . هاشمی رفسنجانی در این رابطه می گوید: وقتی خرمشهر فتح شد ٬ شایعاتی در مورد پیغام صلح یا دادن پول در کشور مطرح بود ٬ ولی ما که مسئول بودیم می دانستیم این شایعات دروغ است.

راستی اگر بعد ازفتح خرمشهر ٬ آتش بس را می پذیرفتیم و یا به عنوان غرامت جنگی را می گرفتیم عزت امروزمان را داشتیم ؟ و امروز سوال نمی شد که چرا دفاع مقدس را تا گرفتن حقمان ادامه ندادیم ؟ چرا همانند قاچاریه و پهلوی وطن فروشی کردیم ؟

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۴۵
mir hadi

کسی که غیبت و حضور حضرت حجت (ع) برایش یکسان باشد به حضرت راه پیدا می کند. تا وقتی شخص می خواهد حضرت بیایند و پدر آدمهای بد را در بیاورند و انتقام از ظالمین بکشند از دیدن حضرت خبری نیست . هر وقت عبد و تسلیم شدی و فاعلیت خدا را در همه حوادث دیدی و به آن تن دادی ٬ آن وقت برای ملاقات با حجت خدا آماده شده ای.

اللهم عجل لولیک الفرج

 



  
  
   
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۳ ، ۰۲:۱۴
mir hadi
تکالیف بندگان نسبت به امام زمان عجل الله که مایه نزدیک شدن به آن جناب است :                            

۱-به دست آوردن شناخت صفات و ویژگی های آن جناب و علایم حتمیه ظهور ایشان .این امر به دو دلیل لازم است :

دلیل عقلی: باید انست که لازم است صفات خاص آن حضرت شناخته شود تا آنچه از غیر خودش جدا و تشخیص گردد. به گونه ای که بین مدعی راستگو و دروغگو فرق بگذارد.

دلیل نقلی : روایاتی است که بر اهمیت شناخت ایشان دلالت دارد مثلا روایتی از عمر بن ابان  به نقل از امام صادق علیه السلام: هر کس امام خودش را بشناسد همانند کسی است که در خیمه امام منتظر باشد .و هم چنین روایتی دیگر از ایشان که میفرمایند: نشانه ها را بشناس چون اگر نشانه ها را شناخت دیگر پس از هدایت گمراه نخواهد شد و به فریبکاران تمایلی پیدا خواهد کرد.                                             

مکیال المکارم -جلد ۲ -صفحه ۱۶۸

ادامه دارد.....                                                                                                           

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۳ ، ۱۳:۱۱
mir hadi

خوشاآنانکه به وصال دوست رسیدند و تنها جای پایشان در خاکریز ها مانده است......                                               

و حکایت شهادت همچنان باقی است ٬ فقط باید دل را به شهادت بسپاری تا آفتاب کی رخ پنهان کند و تا سایه کی در رسد و نوبت ما نیز فرا رسد و در عالمی دیگر با رفقای شهیدمان گرد هم آئیم .
                        

                   «نسأل الله منازل الشهدا»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۱۵
mir hadi
ما خلق شده ایم تا آزمایش شویم و در برابر لحظه لحظه زندگیمان باید پاسخگو باشیم. { شهید سعید زاده }

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۲:۴۶
mir hadi
یک مداد اگر مغز نداشته باشد ٬ هیچ ارزشی ندارد ٬ فقط چوب است. ارزش یک مداد به مغز آن است. ارزش ما ادمها هم به مغز و عقل و خرد است. اگر این خرد و عقل را کنار بگذاریم و اهل حساب و کتاب نباشیم ارزشی ندارد ٬ فایده ای ندارد.

یکی از ناله های اهل جهنم این است: « اگر اهل تعقل و اندیشه بودیم  ٬ اگر اهل درک بودیم امروز اینجا نبودیم » سوره ملک آیه 10

حضرت علی (ع) نیز در حکمت 38 نهج البلاغه می فرمایند: ارزشمندترین بی نیازی عقل است و بزرگترین فقر بی خردی است.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۲:۲۷
mir hadi